آنچه گذشت
خوب از بس دیر به دیر میام و مینویسم تقریبا میشه گفت مطالب از دستم میپره تو این مدت اتفاقات زیادی افتاده از ابان تا الان بابا یه مسافرت رفت اکراین بعدم ترکیه و یه مدت نبود و ما تنها بودیم و هی میرفتیم اینور و اونور که یه روزشم رفتیم خونه خاله یاسمن مامان رادین که متاسفانه من دوربین نداشتم عکس از اونروز ندارم خیلی ممنون یاسمن جان خیلی خوش گذشت بعدم که بابا اومد و ما رو با سوغاتی های خوشگلش غافلگیر و البته خوشحال کرد دست ش درد نکنه نبودنش جبران شد بعد از اون یه بار رفتیم خونه خاله آزاده کرج با سرعت هزار رفتیم و با سرعت مورچه برگشتیم خاله نیر از ارومیه اومده بود و توام حسابی اذیتش کردی و برگشتنی انقدر تو بغلش گریه کردی که بالا اوردی بیچ...
نویسنده :
سهیلا
1:06